آهنگ کامی یوسفی بنام چشم انتظار

نه حق من این نبود اشک و گریه و بغض و سردرد
خیلی بهم سخت میکذره تو شبای تاریک و سردم
نه هرگز نخواستم از خاطرت دور بشم
چشام اونقده اشک ریختن ممکنه که کور بشم
همه میگن چون که مردم نباید گریه کنم خوب منم دلم میخواد به عشقم تکیه کنم
همون که بود مثل خودم دلم میخواد حسش کنم دستاشو لمسش کنم
برگرد پیشم عشق خودم
هنوز چشم انتظارم بیای بازو بگی من اومدم
دلم تنگ شده بمونه جال لبات رو صورتم
عطرتو بو کنم چه زود ازت دور شدم نه خنده هامو نبین من از تو نابود شدم
هنوز چشم انتظارم بیای یه دل سیر نگات کنم
برگرد دیگه خستم از این که هی بی هوا صدات کنم
بعد یهویی یادم بیاد یه چند روزه نیستیو
بری دیگه تنهام بزاری نمیخوام جز اون هیشکیو
انقد از تو حرف زدم همه ازم فرارین
یه بار خودت برگرد ببین تو نبودت چه حالیم
ما عشقمون واقعی بود اینا عشقشون پوشالین
بیا و کوتاه بیا بیا ببین چه حالیم
یه صورت پریشونو یه اتاق بهم ریخته
اون رو که فهمیدم رفتی هری دلم ریختش
برگرد ببین پیر شدم از دنیا دلگیر شدم بعد رفتنت از زندگی سیر شدم
هنوز چشم انتظارم بیای بازو بگی من اومدم
دلم تنگ شده بمونه جال لبات رو صورتم
عطرتو بو کنم چه زود ازت دور شدم نه خنده هامو نبین من از تو نابود شدم
هنوز چشم انتظارم بیای یه دل سیر نگات کنم
برگرد دیگه خستم از این که هی بی هوا صدات کنم
بعد یهویی یادم بیاد یه چند روزه نیستیو
بری دیگه تنهام بزاری نمیخوام جز اون هیشکیو